عوامل مهم برای ازدواج

images (20)

چیزی بین احساس و محبت، داستان گل هایی است که کنار درختان می رویند، گاهی اوقات حتی دوستت دارم نیز وجود ندارد ولی به یکدیگر عشق می ورزند.واوو که چه زیباست این نوع دوست داشتن.

عوامل زیادی برای یک ازدواج موفق بیان شده است آنچه که در ذیل شمرده شده ۱۰ عامل اصلی جهت داشتن یک زندگی مشترک موفق مستمر تا روز پایانی بیان میشود. البته نبود هر کدام از آنها بدان معنی نیست که آن زندگی مشترک نباید شکل بگیرد بلکه میبایست در نظر داشت نقصان در هر عامل ۱۰% از موفقیت یک زندگی سبز را کم می کند یعنی اگر خانواده ها از ازدواج زوجین رضایت ندارند دختر و پسر باید بدانند که در زندگی با ۱۰% چالش همراه خواهند بود.

  • رضایت خانواده ها
  • خانواده های طرفین عروس و داماد را بپذیرند، فقط رضایت به ازدواج ملاک قبول خانوده ها نیست بلکه خانواده ها قلبا عروس و داماد را بعنوان عضوی از خانواده پذیرا باشند.
  • از دیدگاه عاطفی بهم شبیه باشند نه داغ داغ و سرد سرد، به یه آدم سرد هر چه محبت کنی هیچ متوجه نمیشود. این مطلب از دیدگاه آمیزشی نیز حائز اهمیت است.
  •  ضریب هوشی یکسان. یک مرد با ضریب هوشی ۵۰ نمیتواند حتی خودش را اداره کند.
  • نزدیکی طول و عرض جغرافیایی، مردانی که کنار دریا زندگی میکنند آرامترند چون طبیعت به نفع آنهاست البته به نفع آنهاست نه به برد آنها، پس این آدمها مثلا ملایمترند و آدمهای حاشیه کویر قدری تندتر.
  • مرد ۴-۷ سال بزرگتر از زن باشد.
  • باید دل با او باشد تکرار می کنم فقط دل، مردانی که با عشق زیاد با خانمها ازدواج می کنند خیلی زود سرد میشوند حتی کار به جدایی و طلاق کشیده میشود در واقع اگر دو روز همدیگر را ندیدند دلشان تنگ بشود نه کمتر نه بیشتر. بعضی ها میگویند یا این یا مرگ، بقول دکترم مرگ برای اینان بهتر است.
  • میزان تحصیلات نسبتا یکسان.
  • تشابهات فرهنگی و مذهبی.
  • از نظر ظاهری تقریبا شبیه هم باشند.

یک دیدگاه در “عوامل مهم برای ازدواج”

  1. بایته مطلب زیباتون واقعا ممنونم و صحبتهای شما کاملا درسته و من موافق هستم با نظر شماولی یه چیزی رو من باید اضافه کنم که گاهی همه این فاکتورها هست ولی دو نفر نمیتونن با هم زندگی کنن چون دو نفر ممکنه اول ازدواج تمام معیارهاشون با هم یکی باشه و اصلا کاملا مطابق با همه مواردی باشن که شما فرمودین ولی بعد از ازدواج تمام معیارهاشون تغییر میکنه و فراموش میکنن که اصلا برای چی ازدواج کردن به نظر من دو نفر اول باید به یه رشد فکری و روانی رسیده باشن و به این درک که برای چی ازدواج میکنن و هدفشون چیه از ازدواج نه فقط به خاطر این که بخوان بگن من ازدواج کردم و مستقل شدم.بهتره همه انسانها بغیر از این فاکتورهایی که شما فرمودین به این هم فکر کنن که آیا به اون رشد فکری و روانی رسیدن و بعد برن زیر یه سقف زندگی کنند مهمتر از این مواردی که شما فرمودین این رشد هستش که زندگی ها رو پایدار میکنه و این که هم دختر و هم پسر بدونن چی میخوان از زندگیه مشترک آیا تکامل میخوان یا فقط یه استقلال و یه جور آزادی.
    البته این نظر من هستش نمیدونم تا چه حد درسته ولی این رو قبول دارم که اول به یه رشد برسیم و برنامه ها و اهدافمون رو مشخص کنیم برای خودمون بعد پا پیش بزاریم و بریم ازدواج کنیم.مهم درکه ما هستش از ازدواج نه فقط یه جشن و رفتن و زیر یه سقف. اول خودمون با خودمون خلوت کنیم بعد تصمیم بگیریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *