باداکوناسانا یا حرکت پروانه

Butterfly Poseباداکون-۳ بدن انسان می تواند وسیله ای برای رشد معنوی و یا به عکس مانعی بزرگ برای آن گردد، در قرن بیست و یکم احتمال اینکه بیشتر در وضعیت نشسته بسر ببریم واقعیتی اجتناب ناپذیر است، بصیرت و آگاهی درست نشستن باعث جلوگیری از بسیاری امراض میگردد. بسیاری از مردم بر این باورند که برای ورزش کردن حتما باید یک ساعت وقت صرف کنند و یا به باشگاه بروند، ممارست هایی که به آنها اشاره میکنیم خلاف این را به اثبات میرساند، تمریناتی را که در ماهنامه پیش به آن پرداختیم در خصوص آسانای وریکشاسانا و تمرکز بدن در حالت ایستاده بود و در این شماره به تمرینات کششی می پردازیم که به غیر از انعطاف پذیری و تمرکز فکری، خستگی را از بدن بالاخص عضلات پا دور می کند و از آن به آسانای پروانه یاد می کنیم.

  1. نفسی عمیق کشیده و در حالتی آرام چهار زانو بنشینید، در وضعیتی که لگن متقارن روی زمین باشد. 
  2. زانوها را خم کرده به طوریکه کف پاها تماس نسبتا کاملی با هم داشته باشند، پاشنه های پا را به لگن نزدیک کرده و پنجه های پا را بگیرید. 
  3. با سینه ای باز و گشوده و عمود بر زمین شانه ها را از گوش ها دور کرده و به عقب بکشید.
  4. با حفظ حالت سینه باز، زانوها را به بالا و پایین حرکت داده طوریکه کف پاها از یکدیگر جدا نشوند.
  5. پس از انجام این حرکت به مدت یک دقیقه، زانو ها را باز نموده، پاها را دراز کنید و حرکت را برای سه مرتبه دیگر تکرار نمائید.

باداکون-۲خیلی از مربیان ورزش اعتقاد دارند حرکات بدنی نه تنها موجب تقویت بنیه جسمانی در فرد میشود بلکه بواسطه افزایش میزان سروتونین موجود در مغز، بهبود عملکرد مغز را نیز به همراه دارد. باور انسانهای اهل فن بر این است که یونانیان قدیم اولین ملتی بودند که خیلی از ورزش ها همچون ژیمناستیک را بنا کرده اند همچنین خیلی از ورزش های دیگر نیز از همانجا نشأت گرفته است ولیکن اصول این دسته بسیار خشن و هدف تقویت عضلات بوده است.

انجام آساناهای مختلف علاوه بر افزایش قوای جسمانی یک ممارست ذهنی را نیز بهمراه دارد. 

فواید این آسانا

  • تحریک و تقویت قلب و بهبود گردش خون
  • تقویت کشاله ران و زانو
  • تحریک وریدهای شکمی و کاهش غده وذی (پروستات)
  • ماساژ اندام های داخلی
  • کاهش درد سیاتیک و درد های رماتیسمی

بسیاری از محققین، پیدایش آداب و فنون یوگ را خیلی قبل تر از تدوین کتاب “یوگاسوترا” می دانند و معتقدند که این حرکات با اصولی ذهنی بوجود آمده که هدف دستیابی به آرامش روح میباشد پس مراقبه شکل گرفته است در واقع مراقبه یک مسلک برای دعا نیست، تمرکز روی یک موضوع جهت خشنودی همنوع، یک مراقبه است، تمرکز روی تنفس و نفس عمیق، مراقبه است، نگاه به افق در حالتی سکون و متمرکز، مراقبه نامیده میشود، گوش دادن عمیق به صحبتهای یک استاد یک مراقبه است حتی گوش دادن به صدای پرندگان نیز یک مراقبه است  اگر این ممارست ها همراه آگاهی و تعقل صورت پذیرد، شما نیز راهی بسیار کوتاه را برای رسیدن به هدف غائی انتخاب نموده اید.  

 

پدر و پسر

من که عاشق بودم تو نفهمیدی

با تو صادق بودم و تو نفهمیدی

پدر و پسرپدر و پسر-۱

زمانه عوض شده، زندگی عوض شده، وقتی پای صحبت بچه میشینی اون میگه پدر من که کاری نکرده و من باید جور کم کاری های اونو بکشم. چون از خدا غافل شده، خب حق داره میخواد ترقی کنه و برای ترقی حتما به پله احتیاج داره تا از اون بالا بره و وقتی کارش تمام شد دیگه به اون نردبون احتیاج نداره و بد روزگار اینه که حتما میخواد نردبون کهنه، جلوی چشماش نباشه و حالا وقت اونه که بزارش توی انباری پیش مابقی وسایل کهنه و بدردنخور.ولی زندگی نردبون نیست که بچه ها ازش بالا برن آخه بی انصاف، پدر ریشه زندگیه و بچه خود درخت، حالا وقت اینه که همه خود درختو ببینند و به ریشه کاری نداشته باشند، آخه گناه پدر چیه که عشقشو ازش میگیرن انسان میخواد به کجا برسه که ارزش هارو بی ارزش میکنه، وقتی بچه ها بزرگ میشن خب حتما بزرگ هستند که میگن بزرگ شدند ولی اگه پدر پیر شده بچه باید بدونه که اونم بزرگ شده بود و یه روزی بزرگ بوده و بچه هم یه روزی پیر میشه، اونا هم باید همون مراحل رو بگذرونند.

من نیازی به دلسوزی ندارم چون من خدارو دارم و خدا به من یه دل بزرگ داده ولی دلی که شکست شکسته، عزت مرد وقتی از بین بره دیگه کسی رو نمیشناسه. همه عاشق میشن ولی اغلب نمیتونن اونو حفظ کنن خب منم از این قاعده مستثنی نیستم.

اگه آرزوهامو توی دلم کشتم. اگه عشق واقعی باشه گذشت زمان مستحکمترش میکنه حتی اگه اشک و خون در فرد یکی شده باشه. حتما پسر میگه خب وظیفه بوده، باید در نظر بگیره اون منو دوست نداره بخاطر اینکه من آدم خوبی هستم بلکه اون منو دوست داره چون آدم بسیار شریفیه. وقتی بچه هستند پدرشونو دوست دارن اصن پدر براش یه سمبله و وقتی پدر محبت بچه رو احتیاج داره بچه اونو دریغ میکنه…..پدر و پسر-۲

آخه چرا میخوای آغوشتو از من بگیری اینو وقتی یه پدر میگه که توی خودش گم شده.

آروم آروم اومد بارون شدیم عاشق زدیم بیرون اومد نم نم نشست شبنم ….