acceptance و یا پذیرش یعنی تصدیق و قبول شرایط، از جمله خود ما و افراد زندگی ما به نحویکه هستیم و هستند. به این جهت است که ما آرامش می یابیم و توانایی ارزیابی شرایط را پیدا می کنیم و همچنین میتوانیم شرایط را تغییر دهیم اما وقتی نمی توانیم آن چیز را تغییر دهیم آنرا تحمل میکنیم. باید بپذیریم که نگه داشتن تمامی خاطرات ناگوار و مشکلات در اعماق ذهنمان روان ما را دچار مشکل می کند باید بپذیریم در زمان حال زندگی کنیم.
acceptance vs tolerance impact on relationships تفاوتهای اساسی بین پذیرش و تحمل در روابط: پذیرش، روابط مبتنی بر احترام و درک متقابل را پرورش میدهد در حالی که تحمل ممکن است منجر به تداوم تعصبات اساسی شود که میبایست از هر گونه تعصب و غیرت دوری کرد.

Acceptance: Acceptance refers to embracing and valuing individuals regardless of their differences, whether they pertain to race, ethnicity, gender, sexual orientation, religion, or any other characteristic. It involves recognizing and respecting the unique identities and experiences of others without judgment or prejudice. In essence, acceptance fosters a sense of belonging and inclusivity, where individuals feel valued for who they are.
Tolerance: Tolerance, on the other hand, entails the willingness to tolerate or endure differences, even if one does not necessarily agree with or fully understand them. While tolerance implies a level of respect and forbearance towards diverse perspectives, it falls short of genuine acceptance. Tolerance may involve merely tolerating the presence of diversity without actively embracing or acknowledging its importance.
پذیرش به معنای پذیرفتن و ارزش قائل شدن برای افراد صرف نظر از تفاوتهایشان، چه مربوط به نژاد، قومیت، جنسیت، گرایش جنسی، مذهب یا هر ویژگی دیگری باشد، اشاره دارد. در اصل، پذیرش حس تعلق را تقویت میکند در واقع افراد به خاطر آنچه هستند، احساس ارزشمندی میکنند در صورتیکه تحمل به معنای سطحی از احترام و مدارا نسبت به دیدگاههای متنوع است اما به معنای پذیرش واقعی نیست. ت و ت و ت هم نباید فراموش گردد یعنی توانائی تحمل تفاوتها.

۸





معنی هیپوفرنیا در روانشناسی احساس مبهم غم و اندوه بدون علت است که تعریف علمی-پزشکی این کلمه به معنی عقب ماندگی ذهنی است، همانطور که هیچ دلیل مشخصی برای بروز این اندوه وجود ندارد، مدت زمان مشخصی نیز برای دوره ی این اندوه نیز وجود ندارد!!!!! وایییی پس چیکار میشه کرد؟؟؟
میدونید چیه ، ما اغلب اوقات احساس ناراحتی می کنیم، ولی برای از بین بردن این حس بد هیچ کاری نمی کنیم، چرا که فکر می کنیم لیاقت ما همین حس های بد است و همیشه به چیزهایی فکر می کنیم که نمی توانیم آنها را تغییر دهیم اون وقت به نظر می رسد غم و اندوه ما رو به عمق بیشتری می کشونه.
راستی بسیاری از افراد با مشکل کمبود ویتامین D روبهرو هستند که دلیل آن هنوز مشخص نیست. البته میتواند با تغذیه و مدت زمانی که درمعرض نور آفتاب قرار میگیریم، در ارتباط باشد. افرادی که پوست تیرهتری دارند، بیشتر از دیگران با کمبود این ویتامین مواجه هستند، چراکه پوست آنها در جذب ویتامین D موجود در نور آفتاب، توانایی بالایی ندارد. 












چه سوال زیبائی هست اینکه معیار و اندازه شخصیت آدما بر چه اساسی هست؟ اول اینو بدونیم بعد بریم سراغ اختلال شخصیتی، معیار شخصیت آدما متناسب با اینتن سیتی یا شدت ناراحتی هست که اون فرد بواسطه اون ناراحتی، عصبانی میشه و از خودش عکس العمل نشون میده و برخورد میکنه، پس خیلی ساده میشه متوجه شد که افراد چه شخصیتی دارن اونم فقط ارزیابی اون فرد موقع عصبانیت، همین.

بعضی از روانشناسان احساس را در سه نوع عصبانیت، ترس و غم خلاصه می کنند همانند سه رنگ اصلی آبی و زرد و قرمز که دیگر رنگها از ترکیب این رنگهای اصلی درست میشوند تمامی احساسات نیز تلفیقی از این سه احساس اصلی هستند. بنده که هنوز پی نبرده ام در دنیایی که هزارو ششصد طیف رنگی متفاوت وجود دارد و ما اکثر رنگها رو نامگذاری میکنیم چرا نباید این حس های متفاوت را نامگذاری کنیم مثلا وقتی از فرایند دو حس ترس و غم، نا امیدی شکل میگیرد پس ما بگیم حس نا امیدی یا حس شادی و یا حس تنهایی ….. حستان لطیف، روزگارتان پر از خاطرات خوش.

متمرکز شد و لذت برد. 




