قهر و رفتار خاموش

ارتباطات مناسب برای برقراری آرامش، بسیار حیاتی و مهم است. قهر به مرور باعث سردی روابط می شه و مسائلی که با گفتگو حل می شه نه کم کم بلکه یهوئی به کینه و کدورت تبدیل می شه، قهر نوعی امتناع از برقراری ارتباط کلامی با شخص دیگر است، در واقع قهر کردن نوعی سکوت و بی اعتنائی هست،  قهر روش درستی برای حل و فصل مشکلات و تعارضات موجود در روابط نیست، به شدت خسته کننده است و می تواند به اتمام یک رابطه منجر شود. Huff lead in separation چرا که باعث می شود سوء تفاهم ها به قوت خود باقی بمانند.   

اینو خوب فهمیدم افرادی که سعی می کنند با قهر کردن کنترل امور را به دست بگیرند و به خواسته های خود برسند متحمل استرس های زیادی می شوند. هنگام قهر کردن افکار منفی و خیال بافی به ذهن فرد هجوم می آورد و فرد را دچار اضطراب می کند،خب حالا چیکار باید کرد!!!!

 

In general, the silent treatment is a manipulation tactic that can leave important issues in a relationship unresolved. It also can leave the partner on the receiving end feeling worthless, unloved, hurt, confused, frustrated, angry, and unimportant.

When one or both partners sulk, pout, or refuse to talk, they are exerting a cruel type of power in the relationship that not only shuts out their partner but also communicates that they do not care enough to try to communicate or collaborate.

People use the silent treatment to control the situation or conversation. They also use it as a tool to avoid taking responsibility or to admit wrongdoing.

For instance, if you are upset that your partner comes home late most nights, you may start a conversation where you express your feelings and try to determine why your partner is habitually late.

A partner who doesn’t want to accept responsibility for hurting you, or simply doesn’t want to acknowledge or change their behavior, might respond by saying, “I’m not talking about this,” or they may simply say nothing at all and ignore you altogether.

This refusal to talk is different than asking to postpone the conversation and pick it up later, which indicates the issue will be discussed at a time that is more convenient for both partners and can be a healthy choice.

Silent treatment is a flat-out refusal to ever discuss the issue—now or later.

In other words, their silence deflects the conversation and communicates that the issue is off-limits. When this happens, the person on the receiving end of the silent treatment must continue to wrestle with their pain and disappointment alone. There is no opportunity to resolve the issue, to compromise, or to understand their partner’s position.

Consequently, they are often left feeling hurt, unloved, dissatisfied, and confused. What’s more, this issue will not go away simply because one partner refuses to discuss it. It will continue to fester and eat away at the relationship. Eventually, these festering issues can become too much and may even lead to divorce.

معمولا وقتی مردان از موضوعی ناراحت می شن و حتی خانه را ترک می کنن باید به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصمیم بگیرند و به نتیجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر می شوند و دوباره برمی گردند و معمولا قصد جدایی ندارند بلکه می خواهند فضای بیشتری برای فکرکردن داشته باشند و مدتی از صحنه دعوا به دور باشند، درحالی که خانم ها وقتی قهر می کنند توقع دارند بیشتر به آنها توجه شود و در بعضی موارد نیز خواهان امتیاز بیشتری هستند. ولی زن و مرد با هر هدفی که قهر کنند باید بدانند راه مناسبی را انتخاب نکرده اند و این شیوه برخورد راه به جایی نخواهد برد.  اغلب مردان، قهر را نوعی ضعف قلمداد می‌کنند و بر عواطف‌شان قانون «همه یا هیچ» حکم‌فرما است. ولی قهر روندی است که نشان می‌دهد ارتباط به طور کامل قطع نشده و به احتمال خیلی زیاد به آشتی ختم می‌شود.  بهتر است همه ما افکار منفی خود را دور بریزیم و علل ناراحتی خود را برای طرف مقابل عنوان کنیم.

من که خودم متنفرم از قهر کردن و ترجیح میدم که یه بام و دو هوا زندگی نکنم. چوم میدونم این یه بیماری نیست ولی میتونه فرد مقابل رو به بیماری زوانی سوق بده،  دلایل قهر کردن اصلا همش از ناهنجاری میاد و بواسطه یکی از دلایل زیر ناشی میشه:

  1. بسیاری از افراد به منظور جلب توجه طرف مقابلشان قهر در روابط می کنند، این افراد تصور غلطی دارند و گمان می کنند با این کار نمی گذارند طرف مقابل نسبت به آن ها بی توجه شود که راه غلطی رو انتخاب کرده اند.
  2. تنفر انگیز تر از گروه اول افرادی هستند که در رابطه نمی توانند منظور خود را به درستی بیان کنند و دچار اختلاف با طرف مقابل میشوند و به قهر روی می آورند.
  3. کودکانی که در خانواده ای رشد یافته اند که دائما از قهر به عنوان تنبیه کودک استفاده کرده اند و در مقابل کار اشتباه کودک با وی قهر کرده اند که لااقل من توو یه همچین خانواده ای بزرگ شدم.
  4. بعضی ها هم باجگیر هستند و راه باج گیری رو بد یاد گرفتن البته مشکل اصلی باج دهنده هست چون این افراد برای باج گیری عاطفی قهر می کنند تا به خواسته مد نظرشان برسند و متاسفانه میرسن.
  5. زمانی که فرد دارای اعتماد به نفس پایین بوده و در زمان مخالفت با عقایدش قادر به دفاع نبوده  قهر در روابط را سرلوحه قرار میدهد.

When Silence Is Abusive

If you have ever found yourself in a situation where someone is giving you the silent treatment, it can be a little unnerving. They may refuse to talk to you or even acknowledge your presence.

Sometimes remaining silent can be a positive thing, especially if it keeps people from saying things they might later regret. Other times, silence is an unhealthy reaction to something upsetting, but, with time, the silence subsides and the couple is able to work out some sort of resolution.

Sometimes though, silence evolves into the silent treatment and becomes a pattern of destructive behavior. When this happens, it becomes a control tactic that is emotionally abusive.

People who use the silent treatment as a way to gain power or exert control in a relationship will:

  • Use the silent treatment to put you in your place
  • Give you the cold shoulder for days or weeks at a time
  • Refuse to talk, make eye contact, answer calls, or respond to texts
  • Fall back on the silent treatment when things don’t go their way
  • Use it as a way to avoid taking responsibility for bad behavior
  • Punish you with the silent treatment when you upset them
  • Require you to apologize or give in to demands just so they will talk to you
  • Refuse to acknowledge you until you grovel and plead
  • Use silence as a passive-aggressive way to control your behavior (e.g., you give in to demands or you avoid certain behaviors to avoid the silent treatment)
  • Silence you when you attempt to assert yourself by refusing to talk
  • Communicate disdain or contempt in order to maintain the silence
  • Resort to anger and hostility to shut you up
  • Use it as the primary means of dealing with conflict

«رفتار خاموش» زمانی است که فرد به دلیل عصبانیت یا ناراحتی از برقراری ارتباط با کسی خودداری می‌کند. این می‌تواند گاهی اوقات نوعی سوءاستفاده عاطفی باشد. اگر یکی از طرفین از سکوت برای کنترل و دستکاری دیگری استفاده کند، ممکن است توهین‌آمیز باشد. به طور کلی، سکوت درمانی یک تاکتیک دستکاری است که می‌تواند مسائل مهم در یک رابطه را حل نشده باقی بگذارد. همچنین می‌تواند باعث شود که طرف مقابل احساس بی‌ارزشی، دوست داشته نشدن، آسیب دیدن، گیجی، ناامیدی، عصبانیت و بی‌اهمیت بودن کند.

وقتی یکی یا هر دو طرف قهر می‌کنند، اخم می‌کنند یا از صحبت کردن امتناع می‌کنند، نوعی قدرت بی‌رحمانه در رابطه اعمال می‌کنند که نه تنها شریک زندگی‌شان را ساکت می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که به اندازه کافی برای برقراری ارتباط اهمیت قائل نیستند. شریکی که نمی‌خواهد مسئولیت آسیب رساندن به شما را بپذیرد، یا به سادگی نمی‌خواهد رفتار خود را تصدیق یا تغییر دهد، ممکن است با گفتن «من در مورد این صحبت نمی‌کنم» پاسخ دهد، یا ممکن است اصلاً چیزی نگوید و شما را کاملاً نادیده بگیرد. این امتناع از صحبت کردن با درخواست به تعویق انداختن مکالمه و ادامه دادن آن بعداً متفاوت است، که نشان می‌دهد موضوع در زمانی مناسب‌تر برای هر دو شریک مورد بحث قرار خواهد گرفت و می‌تواند یک انتخاب سالم باشد. سکوت درمانی، امتناع آشکار از بحث در مورد موضوع است. به عبارت دیگر، سکوت آنها مکالمه را منحرف می‌کند و این پیام را می‌رساند که موضوع خارج از محدوده است. وقتی این اتفاق می‌افتد، فردی که در معرض سکوت درمانی قرار دارد، باید به تنهایی با درد و ناامیدی خود دست و پنجه نرم کند. هیچ فرصتی برای حل مسئله، سازش یا درک موقعیت شریک زندگی خود وجود ندارد، در نتیجه، آنها اغلب احساس آسیب، دوست داشته نشدن، نارضایتی و سردرگمی می‌کنند. علاوه بر این، این موضوع صرفاً به این دلیل که یکی از طرفین از بحث در مورد آن امتناع می‌کند، از بین نمی‌رود. این موضوع به تقویت و فرسایش رابطه ادامه خواهد داد. در نهایت، این مسائل وخیم می‌توانند بیش از حد شوند و حتی ممکن است منجر به طلاق شوند. یعنی بعضی از اوقات فرد دیگر تحمل پارتنر خود را ندارد و با قهر اقدام به قطع ارتباط می کند یا میخواهد طلاق عاطفی  بگیره که اینو میشه بسختی تحمل کرد.

نگه داشتن یک مسئله در دل و عدم بیان آن می‌تواند تأثیرات منفی بر روی سلامت روحی و جسمی داشته باشد. این موضوع معمولاً به عنوان “کینه” یا “رنجش” شناخته می‌شود. اگر این احساسات برای مدت طولانی در فرد باقی بمانند این حالت به خودی خود یک بیماری روانی محسوب نمی‌شود، اما می‌تواند به مشکلات روانی منجر شود که نیاز به توجه و درمان دارد. اگر شریک شما حتی یه  سال پیش احساسی داشته که به نظرتون فراموش شده یا حل شده ولی ممکنه نیاز باشه که دوباره به اون موضوع پرداخته بشه تا احساسات و نگرانی‌های طرف مقابل کاملاً شنیده بشه.

شما می‌تونید با گوش دادن به احساسات او و ابراز همدلی، بهش نشون بدید که براش اهمیت قائلی و می‌خواید مشکل رو حل کنید. همچنین مهمه که اگر شما واقعاً فراموش کردید یا فکر می‌کنید موضوع حل شده، بهش توضیح بدید و ازش عذرخواهی کنید اگر باعث ناراحتی‌ش شدید.

زمان می‌تونه به هر دو کمک کنه تا به آرامش برسید و در نهایت تصمیم بگیرید که چطور می‌خواید پیش برید ولی این مدت زمان نباید توو قهر باشه.

Expectation against Happiness انتظار، مرگ خوشبختی

ارتباطات و انتظارات هر کسی ممکنه متفاوت باشه. مهم اینه که با خودت صادق باشی و کاری کنی که بهت احساس راحتی بده. اگر حس می‌کنی چیزی برات راحت نیست، بهتره درباره‌اش با طرف مقابلت صحبت کنی و نظرت رو بدون فشار بیان کنی. احترام به احساسات و مرزهای همدیگه پایه‌ یک رابطه‌ی سالمه.

این موضوع می‌تونه چالش‌برانگیز باشه. اگر رابطه‌ای رو از ابتدا با شفافیت شروع کردی و طرف مقابل هنوز انتظارات متفاوتی داره، بهترین کار اینه که دوباره با همدیگه صحبت کنید و منظورت رو روشن کنی.

مهم اینه که به نیازها و احساسات خودت وفادار بمونی. اگر احساس می‌کنی که رابطه به سمتی میره که تو نمی‌خواهی، مهمه که با احترام و صراحت به طرف مقابلت توضیح بدی.

آره مهم وفادار بودن به نیازها و احساسات خودته، خود راضی باش بمعنای رضایت از خودت.

۸

اگر همچنان به تفاوت‌های شما توجه نمی‌شه، ممکنه نیاز باشه دوباره مرزهای خودت رو مشخص کنی و ببینی چه چیزی برای تو بهترینه. در نهایت، احترام به خود و خواسته‌هات کلید داشتن یک رابطه سالم و شاداب هست.

در مورد خوشبختی، یه چیز که روانشناسان می‌دونن و ممکنه بعضی‌ها نادیده بگیرن اینه که خوشبختی به دست آوردنیه و نیازمند تلاش و تمرینه. خیلی از مردم فکر می‌کنن خوشبختی یه حالت ثابت و همیشگیه که باید به طور طبیعی اتفاق بیافته، ولی در واقع خوشبختی بیشتر یک فرایند پویاست که با انتخاب‌های ما شکل می‌گیره. تمرین‌های مثل قدردانی روزانه، تعیین هدف‌های معنادار و ارتباطات اجتماعی می‌تونن تأثیر زیادی روی احساس خوشبختی داشته باشن. پس خوشبختی یه مهارته که می‌شه بهش دست پیدا کرد.

آره درسته! خوشبختی یک مهارت و فرایند است که نیاز به تمرین و توجه داره. همه ما می‌تونیم با انتخاب‌های آگاهانه و تمرین‌های روزانه احساس خوشبختی و رضایت از زندگی رو افزایش بدیم. پس این یک نکته مهمه که می‌تونه به ما کمک کنه تا زندگی پربارتری داشته باشیم. در واقع خوشبختی واقعاً در مسیر تلاش و پیشرفت نهفته است. رسیدن به اهداف می‌تونه لحظات شادی رو به ارمغان بیاره، اما احساس خوشبختی واقعی زمانی ایجاد می‌شه که از مسیر و پروسه هم لذت ببریم. تمرکز بر رشد شخصی و یادگیری در طول مسیر می‌تونه به ما احساس رضایت و خوشبختی بده، حتی اگر به تمام اهدافمون نرسیم. این نگرش می‌تونه به ما کمک کنه تا زندگی پرمعناتری داشته باشیم و از هر لحظه لذت ببریم.

بیا باهم لذت ببریم که اگه نیای من تنهایی لذت میبرم.

 

 

پتاژ اسفناج

Potage     Appetizer
مواد لازم
  1. مرغ پخته شده و ریش شده ۲ پ
  2. آب مرغ بدون زرد چوبه ۲ لیوان
  3. سیب زمینی پخته شده ۲ عدد
  4. کرفس پخته شده ۱ پ
  5. اسفناج ریز شده ۲ پ
  6. پیاز ۱ عدد
  7. خامه ۲۰۰ گرم
  8. آرد ۳ ق. غ.
  9. کره ۱۰۰ گرم

نمک وفلفل

سوپ فرانسوی
سوپ لذیذ فرون وسطائی

 

نکات کلیدی
  • سوپ غلیظ قرون وسطائی فرانسه
  • سیب زمینی + کرفس + پیاز پخته مخلوط با مخلوط کن یا غذا ساز
  • مواد بالا + آب مرغ + مرغ روی شعله
  • تفت آرد و کره و خامه
  • آرد و کره و خامه + اسفناج مخلوط به مواد بالا وقتی جوش خورد
  • دوباره که جوش خورد تقریبا آماده است.
  • میتوان به آرد و کره شیر هم زد.

    سوپ فرانسوی

سوفله مرغ و قارچ Soufflé

Appetizer
مواد لازم
  1. مرغ پخته ۱ لیوان
  2. فارچ ۲ لیوان
  3. تخم مرغ ۳ عدد
  4. پنیر پیتزا ۱ پ
  5. شیر ۱ لیوان
  6. آرد ۳ ق. غ.
  7. کره ۵۰ گرم
  8. پاپریکا
  9. آویشن

ادامه خواندن سوفله مرغ و قارچ Soufflé

تنهائی و خوشبختی loneliness and happiness

 
Loneliness is not my happiness

پس چگونه به تنهایی، خوشبختی را پیدا کنیم
۱٫ توقعات کمتر

یکی از عوامل کلیدی در خوشبختی این است که انتظارات خودمان را برآورده نکنیم. اینها می تواند توقعاتی باشد که چقدر باید به دست می آوردیم، زندگی ما تا الان چگونه باید می گذشت، چگونه باید در جامعه نگاه کنیم، با وقت خود چه کار باید بکنیم، چقدر باید درآمد داشته باشیم و غیره و غیره.

اما چرا؟ چرا این همه انتظار از زندگی یک انسان داریم؟ مبنای این انتظارات چیست؟

به همین ترتیب، وقتی تنها هستیم، انتظاراتی از آنچه باید در آن زمان انجام دهیم، داریم. باید چیزی برای پر کردن آن زمان وجود داشته باشد، چه خواندن یک رمان کلاسیک، یادگیری در مورد امور مالی شخصی یا گوش دادن به یک پادکست.

اینها همه چیزهای عالی هستند، اما حتی اگر گاهی اوقات هیچ یک از آنها را انجام ندهیم، اشکالی ندارد. 

ما افراد دیگر را در یوتیوب و اینستاگرام می بینیم که همه خوشحال و سازنده هستند و این باعث می شود خودمان را زیر سوال ببریم. من به عنوان یکی، راه بی اهمیتی را انتخاب کرده ام. من نه رویای بزرگی برای زندگی ام دارم، نه اهداف بزرگی دارم و نه شغلی بزرگ. قبلا” آره شغلم بزرگ بود ولی ازش لدت نمیبردم. تنها چیزی ک بهش فکر می کنم اینه که چجوری می تونم با بدن و طبیعتم هماهنگ باشم تا بتونم با خردی که در درونم وجود دارد ارتباط برقرار کنم.

این خرد چیزی است که من در حیوانات، به ویژه سگ برادرم ، زیاد می بینم. او نیازهای اساسی برای شاد بودن را دارد و در تنهایی به موفقیت می رسد و من واقعاً به آن احترام می گذارم.

بنابراین، امیدوارم منظور من را متوجه شده باشید. توقعاتی که از خود و زندگی تان دارید را کاهش دهید. کارها را آهسته پیش بگیرید و به خودتان فرصت دهید تا زنده باشید و نه چیز دیگر.

تنها انتظاری که از خودم دارم این است که آیا به بدن و سلامتم گوش می دهم یا خیر. انتظار دارم به خودم اجازه بدهم انسان باشم. این یک فکر ابتدایی است، اما این چیزی است که در مورد انسان ها وجود دارد، ما نمی دانیم چگونه به خودمان اجازه دهیم فقط یک انسان باشیم. البته بیشتر از سلامتیمون به زمان اهمیت بدیم اصولا هیچکسی نمیخواد مولتی میلیاردر باشه ولی زمان استفاده از اونو نداشته باشه مگر کسانی که میخوان sacrifice یعنی خودشونو برا کسانی فدا کنن.

۲٫ زمان نمایش را کاهش دهید

حالا، از یک نکته بسیار مبتنی بر احساس، به یک نکته فوق العاده مبتنی بر اکشن رسیدم. تا جایی که می توانید گوشی یا لپ تاپ خود را دور بریزید. قابل توجه است که چگونه دستگاه های “هوشمند” ما را مجبور می کنند کارها را ناخودآگاه انجام دهیم.

طومار عذاب و اصرار مداوم برای جستجوی چیزی برای ما سالم نیست. یکی از حامیان اصلی این موضوع شبکه های اجتماعی است. ارتباط قوی بین رسانه های اجتماعی و افزایش خطر افسردگی، اضطراب، تنهایی، آسیب رساندن به خود و حتی خودکشی وجود داره.

به مواقعی فکر کنید که بی خیال تلفن خود را برای بررسی اینکه آیا چیزی وجود دارد یا نه و سپس دقایقی می گذرد و شما همچنان از آن برای انجام کاری استفاده می کنید که واقعاً قصد انجام آن را نداشتید، فکر کنید. این واقعاً در رفتار ما ریشه دوانده است.

من خودم اخیراً قصد داشتم اکانت اینستاگرام خودما غیرفعال کنم و فقط چند روزی موفق شدم، اما می توانم ببینم که چگونه باعث می شود ارتباطم قطع شود و این فقط اینستاگرام نیست. اینترنت منبع بی‌نهایت ارزشمندی است و اگر به آن اجازه دهیم ما را کنترل کند، ذهن خود را با اطلاعاتی که واقعاً به آن نیاز نداریم پر می‌کنیم.

زندگی خود را ساده کنید، نیازی نیست که همیشه این همه دور و بر ما یا در سر ما باشد! همه پاسخ های ما در درون خودمان است، فقط باید به آنها متصل شویم. و این به زمان و سکون نیاز دارد. اینترنت این را به ما نمی دهد.

برای کمک به خود در انجام این کار، تلفن خود را در فاصله ای قرار دهید که برای دریافت آن باید بایستید و راه بروید. این باعث ایجاد شکافی بین میل بی فکر برای بررسی آن و تلاشی که برای رسیدن به آن نیاز است ایجاد می کند.

در این زمان، باید بپرسید که آیا واقعاً نیاز به استفاده از آن دارید یا خیر. همچنین می‌توانید با weekly report که هر هفته تلفنهای اندروید و آیفن یما میدهند ار وضعیت خودمون مطلع شویم.

این فعالیت های بی فکر واقعاً احساس نارضایتی را بیشتر و بیشتر می کند و بیایید سعی کنیم از آنها دور شویم. دشوار خواهد بود اما یک تغییر ارزشمند خواهد بود.

۳٫ علایق را کشف کنید

این واضح ترین توصیه در مورد یافتن شادی به تنهایی است. و، من فکر می کنم واقعا کمک می کند، اما شما باید به این مسئله دقت داشته یاشید که فقط پیدا کردن یک سرگرمی لزوما به شما کمک نمی کند که به تنهایی خوشبختی را پیدا کنید. بنابراین، اجازه دهید چند ایده در مورد علایقی که می توانید در زمان تنهایی به آنها بپردازید را بگم 

ساز جدیدی مانند گیتار یا پیانو را یاد بگیرید
کتاب های داستانی بخوانید. توصیه های جک ادواردز را جدی بگیرید.
خوشنویسی یا نفاشی را یاد بگیرید.
یک روز در میان یک غذای جدید یاد بگیرید.
یک زبان جدید یاد بگیرید
یک کار جانبی را شروع کنید، مانند وبلاگ نویسی، راه اندازی فروشگاه.
باغبانی
به یک باشگاه ورزشی بپیوندید.
رقص یاد بگیر اضن همه رو فراموش کن برقص، همونقدر که بلدی برقص.
حنی یاد بگیر به بدن خودت احترام بزاری و بدنتو فیت کنی.  

اینها چند ایده هستند که می توانید آنها را امتحان کنید. هر بار یکی را انتخاب کنید، خود را بیش از حد شلوغ نکنید. ابتدا با کسی که بیشتر به شما علاقه مند است بروید.

۴٫ خودتان را درک کنید

اگر برایتان سخت بود که به تنهایی شاد باشید، نشانه آن است که چیزی وجود دارد که باید در مورد خودتان بفهمید. برخی از احساسات در قلب شما که توجه شما را می خواهد. این محل ناراحتی است و این طبیعی است.

«از ناراحتی نترسید. اگر نتوانید خود را در موقعیتی قرار دهید که ناراحت هستید، هرگز رشد نخواهید کرد. شما هرگز تغییر نخواهید کرد. هرگز یاد نخواهید گرفت.»
– جیسون رینولدز

یک چیز خاص دیگر در مورد ما انسان ها وجود دارد – فقط به این دلیل که چیزی را می دانیم، به این معنی نیست که ما هم آن را احساس می کنیم. مثلا من می دانم که یک انسان هستم و می توانم خوشحال باشم. زندگی من چیزی نیست که بتوان آن را با دستاوردها سنجید. می‌توانم این را بنویسم و ​​در ذهنم بدانم، اما در آسیب‌پذیرترین لحظاتم، نشان می‌دهد که واقعاً احساس نمی‌کنم این درست باشد. من در افکارم مثبت شده ام، اما در احساساتم نه. این چیزی است که دیر ولی بالاخره آموختم.

بنابراین، چرا فکر می کنید که به تنهایی خوشحال نیستید؟ آیا واقعا دلیل آن است؟ وقتی تنها هستید چه احساسی دارید؟

به این سوالات پاسخ دهید و همراه با افکار خود بر روی احساس تمرکز کنید. شخصا” اصلا دوس ندارم خودمون دنبال ناراحتی برویم ولی اگر اینچنین است، به آن مکان های ناراحت کننده بروید تا واقعا خودتان را درک کنید. پاسخ در درون شماست.

۵٫ سپاسگزاری کنید

اینکه از کی یا چی باید قدردانی کنیم رو نمیدونم اینکه همه توو همه شرایط میگن خدارو شکر که بدتر نشد که طرز فکر خوبی نیست مثلا من بی احنیاطی میکنم با سرعت موتور سواری میکنم و بعد یه حادثه و نقص عضو و شکر گزاری از اینکه بدتر نشده، احساس قدردانی یک موهبت است ولیکن این بدان معنی نیست که ما خطا کار باشیم و شکرگزاری از اینکه میتونست فاجعه بشه که نشده. آنچه در مورد قدردانی عالی است این است که می توانید آن را تلقین کنید. حتی اگر اخیراً احساس شکرگزاری نکرده‌اید، می‌توانید این احساس را در خود ایجاد کنید. شما حتی می توانید آن را به یک تمرین تبدیل کنید، سپس یک عادت، که سپس تبدیل به یک رفتار می شود.

این که چگونه به یافتن شادی به تنهایی کمک می کند این است که متوجه می شوید چیزهای بزرگ زیادی در شما و زندگی شما وجود دارد که فراموش کرده اید قدردان آنها باشید. به جای اینکه برای یافتن شادی به بیرون نگاه کنید، سپاسگزاری باعث می شود آن را در درون خود پیدا کنید و این بسیار قدرتمند است.

و دوباره، فقط گفتن اینکه برای چیزی سپاسگزار هستید، واقعاً به این معنی نیست که واقعاً برای آن احساس سپاسگزاری دارید. اما اجازه ندهید این شما را دلسرد کند. اگر گاهی اوقات احساس قدردانی برای شما قوی نباشد، اشکالی ندارد. به عنوان مثال: یک خانه. من از خانه ام سپاسگزارم زیرا سرپناه می دهد زیرا این را فراهم می کند و این را فراهم می کند و این را فراهم می کند.



۶٫ صبور باشید

 اگر در حالتی هستید که با تنهایی خود احساس خوشبختی یا راحتی نمی کنید، بدانید که صبر مهم خواهد بود.

من می دانم که ما غرق فیلم ها و مطالعات موردی افرادی هستیم که در مدت زمان کوتاهی به اهداف بزرگی دست می یابند، مانند کسب درآمد بالا اونم یک شبه، و باعث می شوند که ما احساس سرافکندگی کنیم فقط به یاد داشته باشید که از طبیعت بیاموزیم همه چیز در تعادل کامل کار می کند، بدون عجله، آهسته و پیوسته و همچنان، هیچ قدرتی بالاتر از آن نیست. درست مثل مادری که ۹ ماه بچه ای رو توو شکم خودش نگه میداره یا دیتی که گذشت هر لحظه از اون ساعتها میگذره موفق کسی ه ک توو اون لحظات شاد باشه.


۷٫ سلامت روان را در اولویت قرار دهید

و فقط به عنوان یادداشت پایانی، می‌خواستم تأیید کنم که تجربه تنها بودن و ناراضی نبودن از آن آسان نیست. این محل پرورش بسیاری از افکار و احساسات ناخوشایند می شود. مواظب خودت باش سلامتی خود را در اولویت قرار بده، شاد بودن به تنهایی یکی از بزرگترین موهباتی است که میتوان تجربه کرد و می دانم که به سراغ شما هم می آید.

حقیقت احساس

I never force anyone to choose me, If you think you can find something better elsewhere, then go ahead, I'm not holding you back. Life is too short to hang on to someone who's not sure they wanna stay. I believe in freedom in the truth of feeling. If you must stay let it be your heart tells you this is where you belong, not because I asked you to. I wanna be a choice not a default option. I deserve someone who sees my value who understands what I bring to their life, I don't want someone who stays with me out of fear of loneliness or out of habit. I want someone who stays for who I am, not who you want me to. The door is always open, you're free to leave at any time. So If you think your happiness lies elsewhere, I won't stand in your way 



and in the meantime, I'll continue to build my own life to be happy on my own, because my happiness doesn't depend on your presence but on my own ability to blossom. I never force anyone to choose me.

من هرگز کسی رو مجبور نمیکنم که منو انتخاب کنه، اگر فکر می کنی میتونی چیز بهتری جای دیگه پیدا کنی، بزار برو من مانعت نمی شم. زندگی خیلی کوتاهه که بخوام خودم رو درگیر کسی کنم که مطمئن نیس میخواد بمونه یا نه. من به آزادی باور دارم به حقیقت احساس باور دارم. اگه قراره بمونی بزار قلبت بهت اینو بگه که تو به اینجا تعلق داری، نه چون من ازت خواستم. من میخوام انتخابت باشم نه به کسی که همینطوری توو زندگیت هست، من لیاقت کسی رو دارم که ارزش من رو درک کنه. کسی که میدونه من چقدر به زندگیش اضافه میکنم من کسی رو نمی خوام که از ترس تنهایی با من بمونه یا به خاطر عادت. من کسی رو می خوام که برای اینی که هستم بخواد با من بمونه، نه اون کسی که میخواد باشم. در همیشه بازه، هر موقع خواستی آزادی که بری، پس اگه فکر می کنی جای دیگه شادتری، من مانعت نمیشم.



و در ضمن من به ساختن زندگی خودم ادامه میدم تا زندگی شادی داشته باشم چون شادی من به حضور تو بستگی نداره بلکه به توانایی خودم برای شکوفا شدن در زندگی بستگی داره. من هرگز کسی رو مجبور نمیکنم که منو انتخاب کنه.

Fight or Flight

Fight Or Flight Response

The fight or flight response is an automatic physiological reaction to an event that is perceived as stressful or frightening. The perception of threat activates the sympathetic nervous system and triggers an acute stress response that prepares the body to fight or flee. These responses are evolutionary adaptations to increase chances of survival in threatening situations. Overly frequent, intense, or inappropriate activation of the fight or flight response is implicated in a range of clinical conditions including most anxiety disorders. A helpful part of treatment for anxiety is an improved understanding of the purpose and function of the fight or flight response.

Fight or Flight جنگ یا گریز

دکتر هولاکویی میگه خشم و عصبانیت نتیجه یه کلمه هست ” اکس پک تی شن” Expectation انتظار آره اگه بتونیم از کسی اصلا” انتظار نداشته باشیم خب یقینا” عصبانی هم نخواهیم شد ولی حالا داریم و شدیم خب شدیم که شدیم نه، باید بدونیم اگه عصبانی میشیم چی میشه و چیکار کنیم.

هورمون های استرس و آدرنالین برای واکنش سریع مغز بسرعت افزایش پیدا میکنه همچنین گلوکز از طریق جریان خون و ماهیچه‌های ما فوران می‌کنه و باعث میشه به ما توانایی واکنش سریع‌تر بده، در واقع افزایش کورتیزول باعث افزایش قند خون میگرده حالا هی عصبانی شید و بگید نمیدونم چرا قند خونم بالاس.!!!!! یعنی خشم و اضطراب ناشی از آن، سبب تغییرات شیمیایی متعددی در سیستم عصبی میگردد همین.

این ما هستیم که باید یا بمونیم و با استرس مبارزه کنیم و یا با یه پرواز از اون فضا در بریم و منتظر بمونیم که بار دیگه که اتفاق افتاد چیکار کنیم.

When stress becomes overwhelming or chronic, it can affect your well-being. That’s why it’s essential to have effective stress relievers that can calm your mind and body.

Some effective stress management techniques include:

  • Guided imagery
  • Meditation
  • Progressive muscle relaxation
  • Deep breathing
  • Going for a walk
  • Hugs
  • Aromatherapy
  • Creativity
  • Healthy diet
  • Stress relief supplements
  • Leisure activities
  • Positive self-talk
  • Yoga
  • Gratitude
  • Exercise
  • Evaluating priorities
  • Social support
  • Eliminating stressors

اثر پروانه ای

اثر پروانه ای به زبان ساده به معنی این است که رویدادهای کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت، ممکن است در نهایت منجر به عواقب بسیار بزرگ‌ تری شوند. فرقی نمی‌کند این عواقب بد است یا خوب. به عبارت دیگر، این رویدادها تأثیرات غیرخطی بر روی سیستم‌های بسیار پیچیده دارند، از نقطه نظر عوام، اصطلاح “اثر پروانه ای” تقریباً همیشه اشتباه استفاده می شود. در واقع اثر پروانه‌ای به این اشاره دارد که چیزهای کوچک در یک سیستم پیچیده ممکن است تأثیرات بزرگ و عظیمی داشته باشند و ممکن هم هست که هیچ تأثیری نداشته باشند، تقریباً غیر ممکن است که بدانیم کدام یک اتفاق می اقتد. در حقیقت اصطلاح “اثر پروانه‌ ای” در دهه ۱۹۶۰ توسط ادوارد لورنز، کارشناس هواشناسی در موسسه فناوری ماساچوست، که در حال مطالعه الگوهای آب و هوا بود ابداع شد. او  نشان می‌دهد اگر دو نقطه یک منطقه را مقایسه کنید که آب و هوای فعلی آن‌ها نزدیک به هم هستند،  احتمال دارد که آن دو به زودی از هم دور شوند و بعداً یک منطقه ممکن است با طوفان‌های شدید همراه شود، در حالی که منطقه دیگر آرام باشد.

در حالی که بیشتر مردم فکر می‌ کردند اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییرات کوچک می‌توانند عواقب بزرگی به همراه داشته باشند. لورنز سعی داشت بگوید که ما نمی‌توانیم این تغییرات را پیگیری کنیم. چرا که ما واقعاً نمی‌دانیم چه چیزی می‌تواند باعث تغییر الگوی آب و هوایی شود. یا در زندگی واقعی ما دقیقاً نمی‌دانیم چه چیزی باعث تغییرات بزرگ می‌شود.

 

 

 

 

 

 

اثر پروانه‌ ای از یک تصمیم یا تغییر حرف میزند که به طور کلی تحول ایجاد کند. مثلا فرض کنید امروز در خیابان به فردی لبخند بزنید. آن شخص با لبخند شما حال بهتری پیدا کند و از اتفاق آن شخص یک جراح باشد و به خاطر حال خوبش، جراحی موفقی را به پایان می‌ رساند. شخص تحت جراحی که امیدی به زنده ماندنش نبوده، حالا زنده می‌ ماند و بعد از آن شیوه زندگی خود را تغییر می‌ دهد؛ غذای سالم می‌خورد، با همسرش رفتار بهتری دارد و برای زندگی سالم‌ تر بیشترین تلاشش را می‌ کند و به همین طریق تاثیرات مختلفی بر جهان گذاشته می‌ شود، حال آنکه اگر بخواهیم اثر مرکب لبخند را بررسی کنیم این‌گونه است که یک خنده کوچک چند ثانیه‌ ای و عادت به آن می‌ تواند در بلند مدت ما را شاداب‌ تر و جوان‌ تر نگه دارد. ممکن است ما همیشه بخندیم اما اثر پروانه ای آن می‌ تواند ناشی از یک لبخند کوچک از بین هزاران لبخندی که  می‌زنیم باشد. زمانی که به هدف خود دست پیدا نمی کنید، ناکامی رخ داده دقیقا نتیجه کارهای خودمان است و هیچ فرد دیگری در این قضیه نقش ندارد، باید مسئولیت کارهای خود را قبول کنیم. برای مقابله با شکست و پیامدهای آن، بپذیرید که یک یا چند کار اشتباه انجام داده اید و به همین علت اهدافتان محقق نشده اند. در غیر این صورت نمی توانید به بررسی اشتباهات رخ داده بپردازید و راهکارهای بهتری پیدا کنید. بنابراین برای پیشرفت در زندگی، رسیدن به خواسته ها و ساختن یک شخصیت قدرتمند باید برای پذیرش نتیجه کارهایی که خودمان مسئولیت انجام آن ها را برعهده داشته ایم، مقاومت نکنیم.همین.

راستی من یه دوستی دارم که همیشه لبخند میزنه. 

 

شکست عشقی ۶

هر فکری که تاثیر واقعی داره وجود واقعی هم داره پس در همین جا همین جائی که ما هستیم وجود داره، هر فکری میتونه وجود واقعی داشته باشه. چه کنم که این وجود واقعی اگه از نوع احساس باشه خیلی وقتا همدست آدم نیست اصن انگار بین عقل و عشق میباید یکی همدست آدم نباشه. روزا سپری میشدند توو شهری که امروزیا بهش میگن غربت و ما اونوقتا میگفتیم دنیائی دیگه از نوع زیبائی و زیبائی و زیبائی، حتی توو کلکته که کثیفترین شهر هند اعلام شده بود “مگه الان تهران کثیف نیست” منم دوس داشتم توو این کثافت با موتورم فقط دور دور بزنم مثل عاشق واقعی که دوس داره تا صبح موهای عشقشو شونه کنه و با تفکراتش غرق در بی وزنی بشه.

 

 

 

 

 

 

یکی از اون روزا با چند تا دیگه از دانشجوهای هم وطنم (یاد اون شعر افتادم و ط نم) که بیرون داشتیم قدم میزدیم وارد یه مغازه شدیم، اون روزا خیلی درد داشتم آخه من، جوانی که هنوز ۲۰ سالشم نشده خب درد داره، درد تنهائی درد غریبی و از همه مهمتر درد عشق اصن من خود درد بودم و دوس نداشتم با کسی مطرحش کنم دوست نداشتم ضعف خودمو نشون بدم و کسی برام دلسوزی کنه از اول زندگی فهمیدم که نباید با کسی همدرد باشم آخه آدم همدرد که نمیتونه تورو رشد بده، فقط به حرفات گوش میده و بس، چون اونم همدردته، از اولم دوست نداشتم درد و دل کنم چون شنونده کاری نمیکنه آخه اونم همدردته که تمایل داره به حرفات گوش کنه، یه مربی بی رحم میتونه یه مبارز سرسخت بسازه دنیائی که اینقدر بی رحمه میتونه از من یه آدم سرسخت و قوی بسازه، بگذریم، وارد مغازه شده بودیم و تمام اجناس توو مغازه رو حسابی بازرسی میکردیم که متوجه شدیم تمامی ادکلن ها و خمیر ریش ها و تمامی اجناسش رو خیلی گرونتر از بقیه مغازه ها میفروشه، بعضی از ماها یه نگاهی بهم کردیم و با نگاه بهم رسوندیم که باید فروشنده ادب بشه، حماقت ما اونقدری بالا بود که چند نفرمون چند تا رژ لب و ناخن گیر و لاک ناخن برداشته و داشتیم از مفازه بیرون میومدیم که من متوجه شدم یه دختری وارد مغازه شده و بنظر میاد فروشنده اصلی اونه و اون آقاهه فقط برا لحظاتی اونجا بوده برا همین وقتی برگشتیم هاستل- به محل اقامت هاستل میگن- همگی باهم از اتقاقی که خودمون رقم زده بودیم کاملا” پشیمون شده بودیم و قرار گذاشتیم اونارو برگردونیم برا همین دوباره رفتیم همونجا و من سر دختره رو گرم کردم و بچه ها هم اونارو گذاشتند سر جاشون. البته من سر دختره رو گرم کرده بودم اونم دل منو کاملا گرم کرده بود در واقع من با حرفام سرشو برده بودم و اونم با نگاهش دل منو برده بود چون وقت و بی وقت میرفتم اونجا و باهم حرف میزدیم، اصن انگار من اومده بودم هند که با این دختر آشنا بشم و فقط حرف بزنیم و لذت ببریم.

 

 

 

 

 

 

 

درود بر حقانیت، حق این بود که من هر آنچه را که میدیدم میخواستم با باورام همفاز بشه و بخت و اقبال یه جور دیگه رقم میخورد، ای بخت که همچو ماه دستخوش تغییر هستی و گاها” باریک همچون هلال.

این هلال ماه وقتی از بین رفت که بعد از چند روز متوالی که مغازه تعطیل بود یه روزی دیدم کاربری مغازه تغییر کرده و  اصن مغازه کلا” به رستوران تبدیل شده، اونجا بود که متوجه شدم وقتی آمیشا- آمیشا اسم اون دختر بود- بارها صخبت از اتمام این رابطه رو میکرد و منم جدی نمیگرفتم حقیقت داشت خب چرا دخترا رک و پوست کنده با آدم حرف نمیزنن آخه واقعا” چرا؟؟؟

شکست عشقی 6

احسان و محبت

زندگی بدون تجربه، بها دادن به تمامی رفتارهای آدمهای اطراف خودمونه و بعد از مدتی متوجه میشی که لطف بیش از حد وظیفه میشه و عدم انجامش مایه دردسر. بعد از چندی که ناراحتی ها و کشمکش های زندگی خسته ات کرد، نا خودآگاه تو هم شروع به پر خاشگری می کنی و دیگه اون اراده اولیه و کنترل بر روان رو نخواهی داشت، کم کم از خودت خسته میشی و اگه اهل تفکر باشی سعی میکنی که خودتو پیدا کنی، دوست داری بازم مهربون باشی، از منطق توآم با احساس استفاده کنی تازه وقتی شناخت خودت کامل شد و متوجه شدی که باید آروم باشی و با دیگران مهربون، خب دوباره اختلاف نظر بوجود میآد و اونوقت میخوای از دریچه علم و منطق و صحبت متقابل وارد بشی و تازه اونجاست که متوجه میشی این یکی اصلا و ابدآ جواب نمیده، میدونی درست مث وقتی هست که خودتو ملزم احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی می دونید و از جاده کنار خاکی سبقت نمیگیری حالا اگه کسی این کارو کرد و نزدیک بود با شما تصادف کنه و موجبات ناراحتی شما رو فراهم کرد انوقت شما توو اون ترافیک میرید جلوی اون راننده و محترامانه و مودبانه بهش میگید که این کارش درست نبوده، تصور کنید که برخورد اون آدم چیه!!!!!! خیلی وقتا توو زندگی برخورد آدمای نزدیک به ما دقیقآ همونطوره…. همونطور.