Idle or Ideal Life

خیلی از ما داریم هر روز به داشتن یه زندگی ایده آل فکر میکنیم و خیلی وقت ها از جنبه مالی بهش نگاه میکنیم که کاملا درسته ولی این جنبه خب ممکنه صد در صد عملی نشه، پس باید بیخیال یه زندگی ایده آل بشیم؟ نههههه!!!!! باید با دیگران تعامل کنیم باید ارتباط برقرار کنیم باید با افراد دیگر نزدیکی کنیم، ولی پیدا کردن یه نفر که با معیار های ما همخونی داشته باشه خیلی سخته درسته سخته ولی اگه من با این اخلاق بدم بتونم فک کنم همه میتونن. برا برقرای یه ارتباط مناسب و یه حس خوب فقط سه گام در پیش داریم:

  1. مرزهای شخصی: برای حفظ خود واقعی، مرزهای شخصی خودمونو باید مشخص کنیم و به اونها احترام بزاریم.
  2. فهالیت های مورد علاقه: روی فعالیت هایی تمرکز کنیم که بهمون انرژی میده و باعث رضایت خودمون میشه.
  3. ارتباط با افراد مناسب: وقت گذروندن با افرادی که ما رو درک میکنن و به ما احساس خوبی میدن رو بیشتر کنیم.
زندگی ایده آل

خب حالا ما مرزهای شخصی خودمونو مشخص کردیم و فعالیت های مورد علاقمون رو هم کم و بیش با توجه به توانایی و دارائی و وقتمون انجام میدیم از اونجا که ما اجتماعی هستیم برای برقراری ارتباط با دیگرانی که حس خوبی به ما میدن باید مطمئن بشیم اونا هم این حس خوب رو از ما میگیرن، من که خودم یه دستورالعمل برا رسیدن به این حس دو طرفه دارم. اول اینکه با دقت به حرفاش گوش میدم و این اطمینان رو میدم که برا احساسات و نظراتش اهمیت قائلم. دوم اینکه وقتی نظراتش رو میشنوم با صراحت همچنین صداقت واکنش نشون میدم و در آخر اینکه نهایت سعی خودمو میکنم در زمان های مختلف برای تعامل بیشتر براش وقت بزارم. همین.

عقب نشینی یا ادامه در مسیر درست

حتما در اطراف شما هم زنانی هستند که با شوهر معتادی که دستِ بزن دارد و هیچ امیدی به اصلاحش نیست، زندگی می کنند. ولی زن بعد چهل سال باز هم حاضر نیست از او جدا شود،چون اگر بعد از چهل سال طلاق بگیرد با خودش خواهد گفت چرا چهل سال پیش طلاق نگرفتم و تحمل این سخت تر از ادامه تحمل زندگی با شوهرش خواهد بود.
شما هر چقدر بیشتر در یک رابطه مزخرف یا شغل به دردنخور بمانید و زجر بکشید کمتر احتمال دارد که از آن خارج شوید شما وقتی هزار صفحه از یک رمان چرند را خواندید بعیدست صد صفحه آخرش را نخوانده رها کنید.اگر وقتی ارزش سهامتان نصف شدوآن را نفروختید بعیدست که بعد از یک چهارم شدنش آن را بفروشید چون بعد از تحمل اینهمه ضرر خیلی دردآورست قبول کنیداین سهام هیچ سودی برایتان نخواهد‌ داشت. سران آلمان چند ماه بعد از اینکه به روسیه حمله کردند و صدهزار نفر از سربازانشان در برف مردند، میدانستند شکست میخورند ولی چطور می‌توانستند حتی به خودشان بگویند این صدهزار کشته، بیفایده و نتیجه اشتباه محاسباتی آنها بودهاست پس جنگ در روسیه را ادامه دادند و با یک میلیون کشته همگی خودکشی کردند. کسی که سالهای زیادی از عمر خود را بر اساس باورها و اعتقادات غلط چه مذهبی چه فرهنگی سپری نموده و در این راه متحمل هزینه و مشقت فراوان شده، حتی اگر صدها دلیل روشن مبنی بر نادرست بودن آن اعتقادش برای او بیان کنید، به سختی قادر است از اعتقاد خود دست بکشد و قبول کند که تمام رنجها و زحمات که در سالهای طلایی عمرش متحمل شده ، بی دلیل بوده است. شما  هرچه در کاری بیشتر هزینه دهید در ادامه آن کار راسخ تر میشوید و ایمانتان به آن کار محکم‌تر میشود. کلاسهای مجانی هیچوقت نمیگیریم واغلب داوطلبان، وسط کار، آن را رها میکنند ولی اگر برای کلاسی پول داده باشید حتی اگر گندترین کلاس تاریخ با مزخرف ترین استاد عالم باشد باز هم تا ثانیه آخر در آن شرکت خواهید کرددر دانشگاههای کشور بندرت دانشجویی انصراف میدهد مگر آنهایی که با سهمیه وارد شده باشند یعنی رنج کنکور را نچشیده باشند. کاهنان از همان قدیم  میدانستند که اگر مردم را راضی کنند یکی از گاوهای عزیزشان را برای معبد قربانی کنند آنها سال بعد هم گاو دیگری را قربانی خواهند کرد حتی اگر دعایشان مستجاب نشود چون پشیمان شدن از قربانی کردن یعنی  قبول این که گاو عزیزشان را بخاطر هیچ و پوچ به فنا داده اند.شما اگر برای گرفتن حاجتی بارها در یک امامزاده ، نذر و نیاز کرده باشید، حتی اگر حاجت شما برآورده نشده باشد، امکان ندارد اعتقاد خود را به آن امامزاده از دست بدهید. ما وقتی بخاطر کاری هزینه می دهیم حتی اگر آن کار، احمقانه ترین کار عالم هم باشد به سختی می توانیم قبول کنیم که آن کار اشتباه بوده است مثلا برای مادری که فرزندش را در جنگ از دست داده خیلی سخت است که باور کند هدف آن جنگ فقط فروش اسلحه بوده است بخاطر همین است هرچه اوضاع افتضاح تر میشود اصرار بر ادامه دادن همان راه افتضاح، بیشتر میشود پس حال آنهایی که سالها بر سیاستهای شکست خورده و یا اعتقادات دروغین خود اصرار میکنند را باید درک کرد.
بقول برتراند راسل : چگونه به تاول های پاهایم بگویم تمام مسیری که آمده ایم اشتباه بوده !!!!! پس هرزمانی در زندگی متوجه شدید راهی که آمده ایداشتباه بوده صرفنظر از اینکه چقدر مسیر اشتباهی را طی کرده اید، فورا دور بزنید و‌مسیرتان را عوض کنید چرا که ادامه مسیر اشتباه عنوانش اشتباه نیست ,حماقت است.