رفتن یا ماندن

هولاکویی میگه بجنگید، قهر کنید، حرف بزنید، دعوا کنید، عصبانی بشید و جدا بشید ولی تحمل نکنید.

من فکر میکنیم تحمل یعنی فروکش موقتی ناراحتی و متعاقب آن افزایش عصبانیت و در نتیجه انفجار ناگهانی. مگه میشه وقتی مواد آتش زا رو از هم جدا نکردی و فعل و انفعالی که باعث آتش میشه رو حذف نکردی و جرقه رو بیخیال میشی خب انفجار و آتش جزو لاینفک این بیخیالیست، مگه میشه به آدمی که اتیش گرفته بفهمونی که دویدنش شعله های آتیش رو افزایش میده و داد بزنی ندو ندو،

Sometimes people choose to leave not because of selfish reasons, They just know that things will get worse if stay.

یازم این دکتر عزیز میگه من خیلی وقتا بازنده شدن و شکست رو به بچه هام آموزش میدادم و جایزه رو نمیدادم یه کسی که برنده س متعلق به کسی میشد که شکست خورده، این خیلی زیباس مگه آدما باید همیشه نفر اول باشن و برنده بشن، وقتی خودمو به اندازه کافی دوس داشتم اون قسمت از وجودم که همیشه تشنه توجه بود ارضاء شد و این شروعی شد برای پیدایش آرامش درون.

از گلوی من دستاتو بردار و بزار رو شونه هام

قصه گل و تگرگ

عشق عاشق توو چشاش پنهون نمیشه

یادمه وقتی پدرم زنده بود ما موظف بودیم همیشه آخر هفته میومدیم خونش یا نگاهی بالا پائین به تقویم میکردیم تا اگه یه روز تعطیل پیدا میکردیم میزاشتیم کارای شخصی رو یا اون روز انچام میدادیم و یا آخر هفته نمیرفتیم خونه پدر و اون روز تعطیل میرفتیم همیشه موقع غذا خوردن هر آنچه را که میخواست بخوره از میز یا سفره برمیداشت یواش یواش با اونا حال میکرد آخه خیلی آهسته میل میکرد بعد ها بدون اینکه خودش بخواد چیزی رو بمن یاد بده، من دو تا مطلب از غذا خوردنش یاد گرفتم یکی اینکه از یه فعل ساده و تکراری نهایت لذت رو ببرم حتی غذا خوردن و یا خوابیدن و دوم اینکه نونتون رو با هم تقسیم کنید آره تقسیم کنید ولی از نون همدیگه نخورید آره نون رو خودش میخرید و بما میداد که همه نون بخوریم ولی اندازه ای که میخواست بخوره نون برش میزد و همشو میخورد بعدها بیشتر و بیشتر متوجه این امر شدم که توو عشق هم همین فرمول صدق میکنه آدما اگه عاشقن دیگه نباید به نون همدیگه کاری داشته باشن اگه بهم عشق میورزن دیگه نباید دخالتی توو امور همدیگه داشته باشن اگه عاشقیم خب بزاریم عشقمون رها باشه بزاریم عشقمون زندگی کنه یزاریم برا خودش مث پروانه توو دشت پر از گل به هر سمتی که میخواد پر بکشه بزاریم کنترل این ماشین که پشت فرمون نشسته دست خودش باشه و هر چه میخواد گاز بده و حال کنه، چه دیر ولی خوشبختانه بالاخره متوچه شدم عاشقی یعنی رهایی.